۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

حقوق شهروندی و خانواده در سوسیالیسم.
پاسخی به یکی از دوستان فیسبوک

سئوال :
 ابی مائل گوزمن رینوسو رهبر سوسیالیست انقلابی جنبش راه درخشان پرو :در نتیجه اندیشه های لنین حکومت شوروی با ازدواج مخالفت کردو به تشویق پیوندهای جنسی پرداخت.هنگامی که در دهه سالهای 1930 استالین در شوروی روی کار آمد ،گروههای بیشماری از بچه های بیخانمان که هیچ نوع پیوند خانوادگی نداشتند ، در گوشه و کنار شهرهای شوروی سرگردان بودند. بنابر این استالین برای احترام به حقوق زنان اعلام داشت که کانون خانواده باید به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی بشمار بیاید! تا قبلش نهاد برژوازی و سرمایه بود !Ali Doste Azadi

 پاسخ :

نه دوست عزیز در جامعه سوسیالیستی که حقوق شهروندی جای حقوق آسمانی را می گیرد، دین از حکومت جدا می شود. ازدواج به صورت مذهبی برسمیت شناخته نمی شود و باید ازدواجها در محضرها صورت گیردند و از نظر دولتی ثبت شوند و اساس خانواده بورژوازی که زن کالای قابل تعویض بود و به زور پدر و یا سنتهای خانوادگی به ازدواج مرد در می آمد برهم می خورد و برسمیت شناخته نمی شد. ازدواج باید دموکراتیک و بدون زورِ از بیرون باشد. ازدواج باید متکی بر تمایل دو طرف باشد. در شوروی برای نخستین بار خانواده ها بر اساس دموکراتیک بوجود آمدند و سایه شوم قوانین مذهبی از سر خانواده ها برداشته شد. قوانین سنتی و کهنه خانوادگی از بین رفت و ازدواج بر اساس قوانین مدرن و پیشرفته صورت گرفت. برای کلیسای کاتولیک این به معنی فاحشه کردن همه زنان شوروی بود. کلیسا روابط جنسی قبل از ازدواج را گناه کبیره می دانست و باید مرتکب آن مجازات می شد. دولت شوروی به این مزخرفات مذهبی و خرافات پایان داد. البته کلیسا و دین تا به امروز نیز در این مورد تبلیغ می کنند. از همان زمان مارکس می گفتند که کمونیستها زنها را اشتراکی می کنند. اساس خانواده سنتی در شوروی برهم خورد. در شوروی دیگر کسی حق نداشت سر دخترش را به جرم اینکه بکارت نداشته است ببرد. زیرا این تفکرات مذهبی که سخن از "گناه" و روابط نامشروع(یعنی عقد آخوندی و یا کلیسائی در بین نبوده است) می کند قانونا از بین رفت. در شوروی تساوی کامل حقوق زن و مرد بوجود آمد که تازه بعد از انقلاب اکتبر در کشورهای امپریالیستی برای اینکه دیگر نمی توانستند در مقابل جنبشهای زنان مقاومت کنند برسمیت شناخته شد. وضعیتی که امروز در ممالک سرمایه داری پیشرفته برقرار است در 1917 برای نخستین بار قانونا در شوروی برسمیت شناخته شد. در شوروی سقط جنین قدغن شد و کودکان را به کودکستانها و مهدکودک ها می برند که این سنت حتی تا به امروز نیز در ممالک ضد سوسیالیستی اروپای شرقی(این کشورها بعد از سقوط شوروی به دامن رویزیونیسم ضد سوسیالیست بودند)  هم باقی مانده است و در آلمان بعد از وحدت حتی موجب نارضائی بسیاری زنان بخش شرقی آلمان شده است.

در شوروی دولت مسئول حفظ جان کودکان بود. زیرا کودکان دارای حقوق بودند و در هیچ خانواده ای بویژه در مناطق قفقاز و آسیائی شوروی هیچ پدری حق نداشت بچه اش را بکشد و یا حق دیه و امثالهم بکند و خود را مالک پسرش بداند. این روابط قبیله ای مضمحل شدند. کودک واحد اجتماعی و دارای حقوق مشابه دیگر اعضاء اجتماع بود. در کودکستانها دولت به کودکان غذا می داد، آموزگار و مربی در اختیارشان می گذاشت، کودکستانهای ممالک سوسیالیستی حداقل تا روزی که سوسیالیستی بودند، برای کودکان بهشت بود. البته این همه تغییرات از نظر مذهبیون و بورژواها برهم خوردن اساس خانواده است. آری آن خانواده سنتی در شوروی برهم خورد و چه خوب شد که برهم خورد و خانواده ای جای آنرا گرفت که مستقل از فشارهای اجتماعی بود. در شوروی هیچ زنی ترس نداشت که فرزند "حرامزاده" بدنیا آورد، زیرا انسان حرامزاده و حلال زاده نیست. در شوروی زن نیاز نداشت از ترس پدر و یا برادر و یا عمو و دائی و در و همسایه بچه شیرخواره اش را در کوچه رها کند. جامعه مسئولیت پرورش بچه را بعهده می گرفت. 
 فریدون منتقمی

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

برای ایرانی آزاد و آباد و شکوفان، ایرانی عاری از ستم و استثمار میرزمم.برای جهانی میرزمم که که درآن از بهره کشی فرد از فرد و استعمار و غارت زحمتکشان خبری نباشد.برای استقرار سوسیالیسم ورهائی بشریت میرزمم