۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه

.
درنقد

«بیانیه علیه دخالت گری و جنگ ، علیه دیکتاتوری و استثمار برای صلح ،آزادی وبرابری»

اتحاد چپ ایرانیان در خارج از کشور

۱۸ نوامبر ۲۰۱۱ برابر با ۲۷ آبان ۱۳۹۰


 فریدون منتقمی

بنظرم در مورد این بیانیه چند مورد انتقادی را باید بیان داشت.

روح بیانیه از هر چمن گلی است تا همه راضی باشند و کسی دلخور نشود و این اتفاقا نقطه ضعف بیانیه است. بیانیه باید بداند که چه می خواهد و نه اینکه مردم را سردرگم کند. ما ضد تجاوز به ایران و ضد تحریم اقتصادی ایران هستیم. من به ایران تکیه می کنم، زیرا منظورم هم کشور ایران است. ایران جمهوری اسلامی نیست. ایران یک عضو سازمان ملل است و مطابق منشور این سازمان دارای تمام حقوقی است، که آمریکا هم دارای آن است. اگر فردا جمهوری اسلامی نباشد، همانگونه که سلطنت از بین رفت، کشور ایران روی پای خودش باقی می ماند و دارای همه حقوق برسمیت شده بین المللی است. چون هدف باید جلوگیری از جنگ و تجاوز نظامی و نابودی ایران باشد، که طبیعتا مردم ایران و ثروتهای آنها را از بین می برد. پس باید همه مردم را بدور این نکته اساسی بسیج کرد. مبارزه بر ضد استثمار که مبارزه ای بر ضد بهره کشی انسان از انسان است و به مناسبت تولید سرمایه داری بر می گردد، جائی در این بیانیه نباید داشته باشد. همه ایرانیان میهندوست از کمونیست گرفته تا لیبرال و مذهبی و غیر کمونیست می توانند و حق دارند از وطنشان دفاع کنند. این حق هم برای کارگران محفوظ است و هم برای سرمایه داران. مبارزه بر ضد تجاوز را محدود به کارگران کردن تنها چپروی نیست، عدم درک ماهیت مبارزه ملی و حق تعیین سرنوشت ملتها بدست خودشان است.

در این بیانیه به دروغهای صهیونیستها و امپریالیستها در مورد حق غنی سازی اورانیوم توسط ایران غیر مستقیم صحه گذارده است و بشدت از تبلیغات آنها ترسیده است و در پی تبری جوئی برآمده است. اساسا بنظر من طرح این مسئله که امضاء کنندگان انرژی جایگزین را باید دوست داشته باشند و از استفاده از انرژی هسته ای دست بردارند در این بیانیه ضد تجاوز، یک اقدام ضد دموکراتیک و تفرقه افکنانه است. جای طرح این مسئله اساسا نباید در بیانیه باشد. این ملت ایران است که در این باره خودش تصمیم می گیرد و کسی حق ندارد به ایران زور بگوید و ایران را تحت فشار قرار دهد. ایجاد یک جبهه وسیع ضد جنگ و تجاوز در مغایرت کامل با این نظرهای شخصی است. اگر هم کسی بخواهد در مورد مسئله هسته ای نظر بدهد، نخست باید میان حق مسلم ایران برای غنی سازی اورانیوم و یا حتی ساختن موشک و کلاهک هسته ای و بمب اتمی و... با مصلحت بودن، آن تفاوت قایل شود. امپریالیستها و صهیونیستها این حقوق قانونی و مسلم ایران را به زیر پرسش می برند و ما هرگز نباید تسلیم آن شویم. این حقوق ایران باید در کادر مقاوله نامه ان پی تی برسمیت شناخته شود. ولی اینکه استفاده از این حق و تحقق آن به مصلحت ایران است، این را مردم ما تصمیم می گیرند نه امپریالیستها و صهیونیستها برای ما. غنی سازی اورانیوم نه تنها حق مسلم مردم ایران است، بلکه به مصلحت ایران نیز هست و ما نباید فریب جنجالهای "انرژی جایگزین" را بخوریم که نه تنها اقتصادی نیست، بلکه از نظر استفاده در تولید نیز عملی نیست. من نمی خواهم در این مورد وارد بحث شوم چون جایش اساسا در این بیانیه نیست. بیانیه در پی توجیه موضع خود در مقابل صهیونیستها و امپریالیستهاست و واقعا تدوین کنندگان آن به این توهم دچارند که گویا مشکل صهیونیستها و امپریالیستها با رژیم جمهوری اسلامی مسئله اتمی است و اگر فردا رژیم آخوندی از همه حقوق ملت ایران صرفنظر کند این دشمنان مردم ایران راضی می شوند و دست از سر ایران بر می دارند. آیا این خوشخیالی نیست؟ پس چرا به تسلیم شدن معمر قذافی در مورد مسئله اتمی و همکاریش را با امپریالیستها به این وضع جنایتکارانه پاسخ دادند؟ این نشانه نشناختن ماهیت دشمنان مردم ایران پس از این همه تجربه روشن پیش پای ماست. بهر صورت طرح مسئله استفاده از انرژی هسته ای و یا ساختن بمب اتمی جایش در این بیانیه نبود و ما نیازی نمی بینیم که به دشمنان مردم ایران در این عرصه پاسخی دهیم. پاسخ ما روشن است. دهانتان را ببندید و در مسایل داخلی ایران دخالت نکنید. این مردم ایران هستند که باید در این مورد قضاوت کنند و مصلحت خویش را تشخیص دهند.

در خاتمه بیانیه هم خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و هم انقلاب در کنار خواست عدم دخالت امپریالیستها در ایران هستیم.

بنظر من تنها طرح یک شعار درست است و آنهم دست امپریالیستها از ایران کوتاه باد و یا شعاری بهمین مضمون که جنبه جهانی هم داشته و برای همه قابل فهم است. این شعار تنها شعار تبلیغی و تهیجی باید باشد. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و چگونگی آن و ضرورت آن و یا تمایل به یک انقلاب مردمی و نتایج آن، باید به شکل توضیحی و منطقی در متن بیانیه بیاید و نه اینکه به صورت شعار عملی طرح شود. خواننده نمی فهمد که اگر قرار است تظاهرات اعتراضی صورت گیرد، آیا باید شرکت کنندگان در نمایشات اعتراضی در یک دستشان پرچم سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی را حمل کنند و در دست دیگرشان شعار مخالف با دخالت و تجاوز امپریالیسم را؟ این دو شعار در صورت تجاوز هموزن نیستند. در این عرصه به روشن گوئی نیاز است و بس. در غیر این صورت امپریالیستها هم با نصفی از شعارهای ما موافق خواهند بود. ما با این سیاست خودمان تخم پراکندگی و سردرگمی مردم را می کاریم. درحالیکه باید نشان دهیم کدام تاکتیک مبارزاتی در این مرحله تاکتیک سنجیده وعملی و واقعبیانه و در نتیجه انقلابی است.

ولی بنظر من بیانیه علیرغم تمام این تناقضات و باز گذاردن درها برای اینکه هر کس از ظن خود یار من شود، , و حتی پشت کردن به مصالح ملی ایران از ترس تبلیغات صهیونیستها و امپریالیستها، تلاشش در مجموع در این جهت است که از تجاوز جلوگیرد و محاصره اقتصادی را محکوم کند. این دو نکته تفاوت ماهوی این بیانیه را با فراخوانهای همکاری ایرانیان خود فروخته به امپریالیسم و صهیونیسم نشان می دهد. از این جهت این بیانیه در جبهه مردمی است و نه ضد مردمی.